داستان فیلم درباره مادری مجرد به نام "مایا" که به همراه دختر نوجوانش در دام جنایتی مرگبار گرفتار می‌شود. در این میان همسایه آن‌ها، یک معلم ریاضی ساده، دلسوز اما نابغه پیشنهاد کمک می‌دهد، در حالی که یک پلیس سرسخت نیز به دنبال حل این پرونده مرموز است و ...

داستان فیلم درباره "باب بیسواس" یک مامور بیمه و آدمکشی پاره وقت است. او پس از هشت سال از کما بیرون می آید و همسر و پسرش با آغوش باز به استقبال او می روند. اما باب حافظه اش را از دست داده و گذشته اش را به خاطر نمی آورد و به یاد آوردن گذشته مجرمانه اش برای او سخت است. وقتی چندین قتل به او واگذار می شود، در دوراهی اخلاقی قرار می گیرد و ...

بادل (آمیتاب باچان) یک وکیل فوق العاده حرفه ای میباشد که اینبار باید در یک پرونده قتل به دختری (تاپسی پانو) که میگوید بی گناه هست کمک کند ولی معمای بزرگی در پیش دارد زیرا قاتل اصلی هیچ ردی از خود بجا نگذاشته است و تمام شواهد علیه وی میباشد...

زنی باردار به نام ویدیا به محض خروج از فرودگاه لندن به کلکته به نزدیک ترین پاسگاه پلیس در کلکته می رود و اعلام می کند که همسرش” ارناب” مفقود شده است. او مدتی پیش برای انجام ماموریتی به کلکته سفر کرده بوده است. با پیگیری ویدیا به همراه مامور پلیسی به نام رانا معلوم می شود که ارناب بسیار شباهت به فردی به نام میلن دامجی داشته است ، فردی که گمان می رود با یک فعالیت تبهکاری که منجر به قتل ادم های زیادی در متروی کلکته شده ارتباط داشته است. پلیس قصد دارد ویدیا را قربانی کند و از او به عنوان طعمه استفاده کند تا به سرنخ فعالیت های تبهکاران دست یاب ...

یک مجرم بین المللی به نام عمر ظفر برتی برای اینکه قرارداد تبادل مجرم بین هند و انگلیس امضا نشه برای دزدی الماس کوه نور از برج لندن جایزه تعیین می کنه و یه دزد حرفه ای بنام راجویر ناندا اونو میدزده و اما راجویر الماس رو به عمر تحویل نمیده و اینجاس که هم عمر و هم پلیس دنبالش میوفتن ...